هیچ عادتی برای همیشه جذاب نمیماند!
جملات فوقالعادهای از کتاب عادتهای اتمی:
- هیچ عادتی برای همیشه جذاب باقی نمیماند.
- بزرگترین تهدید موفقیت، نه شکست، بلکه بیحوصلگی است. وقتی عادتها روتین میشوند، جذابیتشان را از دست میدهند و کمتر حس رضایت را به همراه دارند. در نتیجه از آنها خسته میشویم.
– وقتی انگیزه وجود داشته باشد، هر کس میتواند بهسختی تلاش کند. این توانایی پیشبرد کار در زمان بیحوصلگی است که تفاوتها را رقم میزند.
– حرفهایها به برنامهٔ خود پایبند میمانند؛ آماتورها میگذارند زندگی در برنامههایشان مداخله کند.
- تنها راه برای برتری یافتن این است که بیوقفه مجذوب کاری شویم که بارها و بارها آن را انجام میدهیم. باید عاشق بیحوصلگی و خستگی ناشی از آن کار شویم.
این جملات نه تنها در شغل، بلکه در مورد عبادات (مانند نماز شب) هم غوغا میکند!
پیشنهاد راجر فیشر
در دهه ۱۹۸۰، راجر فیشر، استاد حقوق در دانشگاه هاروارد و متخصص مذاکره و مدیریت منازعه، برای پایان دادن به تهدید هستهای، پیشنهادی را مطرح کرد:
اگر تصمیمگیرندگانِ پیامدهای انسانی، تصمیماتشان را مستقیماً از نزدیک تجربه کنند، احتمالاً نسبت به این تصمیمها با احتیاط بیشتری عمل خواهند کرد.
پیشنهاد او این است که کد مورد نیاز (برای راهاندازی سلاحهای هستهای) در کپسولی کوچک قرار داده و آن کپسول در نزدیکی قلب یک داوطلب کاشته شود.
داوطلبی که کپسول حاوی کد راهاندازی سلاحهای هستهای در نزدیکی قلبش کاشته شده است، چاقوی بزرگ قصابی با خود حمل میکند. اگر رئیسجمهور بخواهد از سلاحهای هستهای استفاده کند، تنها راه دسترسی به کد این است که با دستان خودش، آن داوطلب را بکشد...
- کتاب عادتهای اتمی
برای این روزها که ممکن است جنگ اتمی آمریکا و روسیه آغاز شود، مناسب بود...
فرق عادت خوب و بد
یک کلید زیبا در کتاب زیبای عادتهای اتمی:
«عادات خوب در ابتدا با سختی همراهند و کمکم به سمت آسانی پیش میروند در حالی که عادات بد ابتدا با آسانی همراهند و کمکم به سمت سختی پیش میروند.»
جان و مال و پدر و مادر و همسر و فرزند من فدای علی علیه آلاف التحیة و الثناء که فرمود:
إنّ الجَنّةَ حُفَّت بِالمَكارِهِ، و إنّ النّارَ حُفَّت بِالشَّهَواتِ.
بهشت پيچيده شده است به امور ناخوشايند و دوزخ پيچيده شده است به شهوتها (لذتهای زودگذر).
بهشت را به بها میدهند نه به بهانه
أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُم مَّثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلِكُمۖ مَّسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّىٰ يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَىٰ نَصْرُ اللَّهِۗ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ ﴿٢١٤ / بقره﴾
آیا پنداشتید که داخل بهشت مىشوید و حال آنکه هنوز مانند آنچه بر [سر] پیشینیان شما آمد، بر [سر] شما نیامده است؟ آنان دچار سختى و زیان شدند و به [هول و] تکان درآمدند، تا جایى که پیامبر [خدا ] و کسانى که با وى ایمان آورده بودند گفتند: «پیروزى خدا کى خواهد بود؟» هش دار، که پیروزى خدا نزدیک است.
انصافاً ما فعلاً در بهشت هستیم، مگر اینکه مانند بابا آدم، خودمان خودمان را از بهشت بیرون کنیم و آن وقت است که آنچه بر سر پیشینیان آمد بر سر ما هم خواهد آمد...
تغییر نگرش
به جای اینکه بگویید باید صبحها یک ساعت ورزش کنم، بگویید: وقتش رسیده که بدن سالم و ورزیدهای داشته باشم...
بحث جالبی در کتاب عادتهای اتمی است...
ترفند تجمیع خواستهها
ترفند تجمیع خواستهها برای ایجاد یک عادت:
آنچه دوست دارید انجام دهید را با آنچه باید انجام دهید تجمیع کنید.
مثلاً اگر دوست دوچرخهسواری کنید و باید هر روز سر کار بروید، با دوچرخه سر کار بروید.
زنجیرهسازی عادت
زنجیرهسازی عادت: برای ایجاد یک عادت جدید، آن را به یک عادت موجود زنجیره کنید؛ مثلاً از این پس هر زمان پشت کامپیوتر نشستم، کنار کامپیوترم ۳ دقیقه نرمش میکنم.
روش ایجاد یا تغییر یک عادت
چهار قانون برای ایجاد یا تغییر عادات:
۱- سرنخ: آن را شفاف و آشکار کنید.
۲- تمایل: آن را جذاب کنید.
۳- پاسخ: آن را ساده کنید.
۴- پاداش: آن را رضایتبخش کنید.
و برای حذف یک عادت بد:
۱- آن را مخفی (پنهان) کنید.
۲- آن را غیرجذاب کنید.
۳- آن را سخت کنید.
۴- آن را عامل نارضایتی کنید.
مثلاً برای ترک عادت چک کردن شبکه اجتماعی:
۱- آیکون آن را در پنهانترین جای ممکن قرار دهید.
۲- تصویر بکگراند یا قالب آن را به آن چیزی که نفرت دارید تغییر دهید.
۳- دسترسی به آن را سخت کنید (مثلاً به جای پراکسی در تلگرام، از VPN رایگان که سخت متصل میشود استفاده کنید)
۴- هر بار به این فکر کنید که شأن شما چقدر پایین آمده که بخواهید دائم یک برنامه که دیگران ساختهاند را چک کنید و آنها به شما خط بدهند...
- کتاب عادتهای اتمی
بهبودهای کوچک
تجمع بهبودهای کوچک باعث موفقیتهای بزرگ میشود...
بهبودهای کوچک باعث تفاوتهای بزرگ میشود.
- کتاب عادتهای اتمی
خودمهاری
خدایان self-control نخواهند توانست جمله به این زیبایی بیان کنند:
امام باقر علیه السّلام فرمودند:
إنِّى لأبغضُ الرَّجُل أن یَكُون كسلاناً عَن أمرِ دُنیَاه، و مَن كَسَل عَن أمرِ دُنیاه فَهُو عَن أمر آخِرتِه أكسلَ؛
من فردی را كه در كار دنیایش تنبل باشد مبغوض میدارم؛ همانا كسى كه در كار دنیا تنبل باشد، در كار آخرتش تنبلتر است.
انسان در جستجوی معنا
چند جمله از کتاب انسان در جستجوی معنا:
- همه چیز را میشود از انسان گرفت جز مرام او را.
- داستایوفسکی در جایی گفته است: من تنها از یک چیز هراس دارم و آن این است که شایسته رنجهایم نباشم!
- در زندانهای نازی فهمیدیم: اگر زندگی معنایی داشته باشد رنج کشیدن هم معنایی دارد.
- در آن زندانها تنها چند نفری توانستند آزادی درونی و مرام خود را نگه دارند؛ حتی اگر تنها یک نمونه هم بود نشان میداد که نیروی درونی قادر است در برابر آنچه که به نظر میرسید بر او مقدر شده پیروز شود.
- مشاهدات روانشناسانه من در زندان نشان میدهد تنها آنها که گذاشتند قدرت اتکایشان بر وجود خود، تحت تأثیر مسائل زندان قرار نگیرد پیروز شدند. کسانی که نمیتوانستند بر قدرت درونی خود متکی باشند نمیتوانستند هم در زندگی هدفی غایی داشته باشند. فکر اینها را اوضاع زندگی در زندان مختل میکرد و پوسیدگی خاصی در روحشان پدید میآمد.
- زندانی اگر اتکای درونی خود را از دست میداد در نظرش همه چیز بی معنا میشد. این زندانیان فراموش میکردند که گاهی وضع دشوار به انسانها فرصت میدهد که از لحاظ روحی به حدی که بالاتر از قدرت آنهاست پرواز کنند.
- آن زندانی که امیدی به آینده نداشت محکوم به فنا بود. او با از دست دادن امید، اتکای درونی خود را نیز از دست میداد و باعث سقوط خود میشد.
- ناامیدی مقاومت بدن را از بین میبرد و انسان را در برابر بیماریهای پنهان ضعیف میکند. اگر امید نباشد بدن انواع بیماریها را میپذیرد و نابود میشود.
- نیچه چه خوب گفته است که هر کس چرایی برای زنده بودن دارد با هر چگونهای خواهد ساخت. این را باید به عنوان شعاری برای درمان روانی انسانها پذیرفت. من هر وقت فرصتی پیدا میشد میکوشیدم به زندانیان این چرایی را خاطرنشان کنم. یعنی هدفی که به خاطر آن زنده باشند تا بتوانند چگونگیهای طاقتفرسای زندان را تحمل کنند.
- وای بر آن کس که تصور میکرد دیگر زندگی برای او معنایی ندارد؛ هدفی ندارد؛ مقصدی ندارد؛ علتی برای زنده بودن ندارد. چیزی که لازم بود این بود که تغییری اساسی در طرز فکر چنین کسانی داده شود.
- ما باید میآموختیم که واقعاً اهمیتی ندارد که ما چه انتظاری از زندگی داریم بلکه باید ببینیم زندگی چه انتظاری از ما دارد. ما نه تنها باید از پرسش معنای زندگی بپرهیزیم، بلکه باید تصور کنیم این پرسشی است که زندگی هر روز و هر ساعت از ما میکند؛ پاسخ آن را نیز ما باید با رفتار صحیح و شایسته بدهیم، نه با گفتار و تصور. این وظایف از فرد به فرد و از لحظهای به لحظه دیگر تغییر میکند؛ پس نمیتوان معنای زندگی را به طور جامع پاسخ داد.
- کسی که به مسئولیت خود در برابر کسی یا کاری که به انتظار اوست واقف شد، چرای زندگی خود را درک کرده و خواهد توانست با هر چگونهای بسازد.
- انسان گاهی لازم است که سرنوشت را بپذیرد و بار رنج خود را تنها به دوش بکشد. اگر فردی دانست که رنج کشیدن سرنوشت اوست باید آن را چون وظیفهای بپذیرد؛ برای ما زندانیهای نازی این افکار دور از حقیقت نبود، چون توانست ما را از ناامیدی و دلشکستگی نجات دهد.
هدف از خلقت انسان
هدف از خلقت انسان از نگاه امام حسین در دعای عرفه:
إِلَهِي عَلِمْتُ بِاخْتِلاَفِ الْآثَارِ وَ تَنَقُّلاَتِ الْأَطْوَارِ، أَنَّ مُرَادَكَ مِنِّي أَنْ تَتَعَرَّفَ إِلَيَّ فِي كُلِّ شَيْءٍ، حَتَّى لاَ أَجْهَلَكَ فِي شَيْءٍ،
اى خدا من از اختلاف تأثرات و گوناگون شدن تحولات جهان بر من دانستم غرض تو از آفرينشم آن است كه تو خود را در هر چيز بمن شناسا كنى و من در هيچ يك از امور عالم از تو غافل و جاهل نباشم...
مطلب مرتبط:
انیشتین و شماره تلفن
شخصی از انیشتین شماره تلفنش را خواست. دید انیشتین در دفترچهاش به دنبال شماره تلفنش میگردد. شخص گفت: واقعاً؟ شمارهتان را حفظ نیستید؟ انیشتین گفت: من هرگز حافظهام را برای چیزی که میتوان از جای دیگری به دست آورد اشغال نمیکنم!
کتاب مدیر یک دقیقهای صفحه ۷۰
فایل توجه دانشجویانی که برنامهنویسی یاد میگیرند... شما قرار نیست نام توابع و... را حفظ کنید؛ مهم این است که مسأله را حل کنید؛ حالا با مشاهده راهنما یا کمک گرفتن از هوش مصنوعی و...
بهانه دولت در جنگ اسپارتاکوسها
کتاب اسپارتاکوس را میشنیدم... آمده است که:
بهانه دولت برای به کار گرفتن افراد در جنگ گلادیاتورها:
۱- آنها محکوم به مرگ بودهاند.
۲- دیدن مداوم خون و جنگ مردم را برای جنگ و فداکاری برای روم آماده نگه میداشت.
اما دلیل اصلی: اشراف نیاز به سرگرمی و تفریح داشتند!
ابوریحان بَیرونی
میدونستید «ابوریحان بَیرونی» درسته و نه بیرونی!؟
مشتریان مقایسه میکنند
فروشندگانی که مشتریانی دارند که بارها برای خرید به آنها مراجعه میکنند، آیا توجه دارند که مشتریان پس از اولین خرید، قیمت را در اینترنت با فروشندگان دیگر مقایسه میکنند و اگر شما بیانصافی کرده باشی، به شما برچسب گرانفروش میزنند و در خریدهای بعدی به شما مراجعه نمیکنند؟
دیروز از یک مغازه، یک کمربند طبی خریدم، در اینترنت چک کردم، ۲۰۰ هزار تومان گرانتر داده بود! عمراً اگر دیگر از او خرید کنم! به همین راحتی یک مشتری را از دست داد!